آنیاآنیا، تا این لحظه: 10 سال و 18 روز سن داره
عشق مامانی و باباییعشق مامانی و بابایی، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

آنیا دختر زیبای من

اولین روزی که خانم گل رفت بیرون تو هوای ازاد

خورشید زندگیم سلام اولین روزی بود که در مورخه 29 خرداد  93 رفتیم باغ ما همیشه پنجشنه و جمعه میریم باغ  برا گردش از وقتی که به دنیا امدی اولین روزی بود که رفتیم و شب هم موندیم, شب خوبی بود ولی هنوز به اب و هواش عادت نکرده بودی, روز بعدش یعنی جمعه صبح که بلند شدی اوردیم بیرون هوا خوب بود این اولین روز زندگیت که امدیم هوا خوری و با هم رفتیم باغ رو گشتیم با مامانت تاب رفتی  با هم دیگه عکس گرفتیم خلاصه همه کاری کردیم شب که برگشتیم خونه فکر کردم حتما تب می کنی ولی خوشبختانه تب هم نکردی کم کم داری خانم می شی خوشگلم  خیلی وابستت شدیم مهربون.   ...
31 خرداد 1393

اولین کلمه ای که آنیا تکرار کرد

نازگلم سلام کلمه اگو  رو دختر ناز من دیروز 24 خردادماه 93 وقتی که بعد از ظهر داشتم با هات بازی می کردم دیدم کلمه اگو رو  من دارم می گم تو هم داری تکرار می کنی منو مامانت داشتم شاخ در می وردیم داری حرفهای مارو تکرار می کنی خیلی خوشگل شده بودی ادم می خواست بخوره اون دهن نازتو .دوستار همیشگیت مامان و بابا ...
25 خرداد 1393